اصول معماری سازمانی

اصول معماری سازمان

اصول معماری سازمانی

اصول معماری سازمانی، معماري سازماني نقشه راه جامعي را در سطح سازمان براي تحقق ماموريت‌هاي سازمان بواسطه كاركرد بهينه فرآيندهاي اصلي آن در محيط  كاراي فناوري اطلاعات را ايجاد مي‌نمايد. این معماری نقشه‌اي براي تعريف وضعيت جاري و همچنين وضعيت مطلوب سازمان است. معماري سازماني براي تكامل سيستم‌هاي اطلاعاتي جاري و شكل‌گيري سيستم‌هاي جديد در راستاي تحقق ماموريت‌هاي سازمان ضروري است.

این امر در قالب اصطلاحات سازماني از جمله ماموريت، فرآيندهاي كسب و كار، جريان‌هاي اطلاعاتي و محيط سازمان و همچنين در قالب اصطلاحات فني از جمله نرم‌افزار، سخت‌افزار و ارتباطات تعريف شده و برنامه انتقالي را براي حركت از وضعيت جاري به سمت وضعيت مطلوب ارائه مي‌كند.

برای تدوین معماری سازمانی، مجموعه ای از اصول به شرح زیر مبتنی بر تجربیات برتر توصیه شده است:

معماري سازماني يك ابزار است و نه يك هدف

هدف اصلي از بكارگيري معماري سازماني ايجاد ارزش افزوده در خصوص توسعه و بكارگيري زيرساخت‌هاي فناوري اطلاعات در سازمان است. در طرح معماري سازماني هميشه بايد اين سئوال مطرح شود كه چه ارزشي از اين طرح ايجاد شده و چه كسي به اين ارزش نياز دارد. در مراحل نخستين از تعريف معماري سازماني بايد اهداف دقيق از تعريف و پياده‌سازي آن مشخص گردد.

اين زمان بايد تعيين شود كه معماري سازماني به دنبال رفع چه مشكلاتي در سازمان است و چه عواملي سبب شده است تا نياز به تعريف معماري سازماني احساس شود. اهداف معماري سازماني بايد به روشني مشخص شده و معماري نيز در نهايت به نحوي تعريف و پياده‌سازي شود، تا اهداف مذكور محقق شوند.

معمولاً طرح‌هاي معماري سازماني در راستاي ايجاد تحول براي جبران مشكلات جاري و يا دستيابي به سطوح بالاتري از كارايي تعريف مي‌شوند. اين اهداف ممكن است در هر سازمان نسبت به سازمان ديگر تفاوت‌هايي داشته باشند بنابراين قبل از اقدام سازمان به تعريف و پياده‌سازي معماري بايد اهداف آن به روشني مشخص گردد.

استراتژي‌ها جهت معماري سازماني را مشخص مي‌كنند.

استراتژي‌ها جهت‌گيري سازمان را مشخص مي‌كنند. استراتژي كسب و كار اساسي‌ترين تبيين‌كننده سير حركت سازمان است. ساير حوزه‌هاي استراتژيك در سازمان به نوعي از استراتژي‌هاي كسب و كار موثر مي‌شوند. در حوزه فناوري اطلاعات نيز استراتژي‌هاي فناوري اطلاعات، امنيت اطلاعات و حاكميت فناوري اطلاعات در راستاي استراتژي‌هاي كلان سازمان شكل مي‌گيرند. معماري سازماني در راستاي استراتژي‌هاي فناوري اطلاعات و استراتژي‌هاي سازمان ايجاد شده و پياده‌سازي آن بايد زمينه لازم براي تحقق استراتژي‌هاي سازمان را فراهم نمايد. مولفه‌هاي استراتژيك سازمان در تعيين و تعريف معماري سازماني بسيار تاثيرگذار هستند. در صورتي‌كه سازمان داراي جهت‌گيري خاصي نبوده و استراتژي مشخصي براي وي قابل تصور نباشد، معماري سازماني نيز چندان كارا نخواهد بود. زيرا معماري سازماني بايد با جهت‌گيري خاصي دنبال شود.

سياست‌ها، ورودي‌هاي كليدي طرح معماري سازماني هستند.

بخشي از فرآيند تدوين استراتژي‌هاي فناوري اطلاعات مربوط به توسعه سياست‌هاي اين حوزه است. در قالب سياست‌هاي فناوري اطلاعات، چارچوب‌ها و مسيرهاي عمل در اين حوزه به روشني تبيين مي‌شوند. سياست‌هاي فناوري اطلاعات راهنمايي براي تصميم‌گيري و اقدام در زمينه‌هاي مختلف فني از جمله توسعه زيرساخت‌ها، ايجاد و توسعه برنامه‌هاي كاربردي و مديريت امنيت حوزه فناوري اطلاعات را شامل مي‌شوند. اين سياست‌ها به‌عنوان ورودي طرح معماري سازماني مي‌باشند و ارتباط بين توصيه‌هاي معماري سازماني با سياست‌هاي كلي سازمان را تضمين مي‌كنند.

تعيين محدوده براي معماري سازماني ضروري است.

قبل از آغاز تعريف معماري سازماني بايد محدوده آن به خوبي مشخص گردد. تبيين نكردن محدوده پروژه باعث مي‌شود تا در مراحل اجرايي تعريف و پياده‌سازي معماري سازماني مشكلات متعددي رخ دهد و نتوان به خوبي به اهداف از پيش تعيين شده دست يافت. ذي‌نفعان معماري، حوزه‌هاي تحت پوشش معماري و مرزهاي عملياتي و سازماني محيط مورد نظر براي تبيين معماري از مصاديق محدوده طرح معماري سازماني هستند. محدوده، اهداف و مقاصد معماري است كه سطح جزيي‌نگري معماري را مشخص مي‌كند. وقتي به دنبال تهيه معماري در سطح سازمان و تحقق استراتژي‌هاي آن هستيم با وقتي كه در سطح يك واحد سازماني و يا يك سيستم اطلاعاتي معماري تهيه مي‌كنيم نيازمند پرداختن به سطوح مختلفي از جزييات مي‌باشيم.

معماري سازماني با توجه به درجه بلوغ سازمان تعريف مي‌شود.

در حال حاضر مدل‌هايي براي ارزيابي بلوغ سازمان‌ها براي تعريف و پياده‌سازي معماري سازماني ارائه شده است. براساس درجه بلوغ سازمان‌ها بايد معماري مناسب را تعريف و پياده نمود. سازماني كه آمادگي لازم براي پياده‌سازي معماري سازماني را ندارد بايد نسبت به فراهم نمودن مقدمات لازم اقدام كند. استفاده از معماري و پرداختن به جزييات در تعريف معماري بايد با توجه به سطوح بلوغ سازمان در حوزه معماري سازماني صورت گيرد.

تيم معماري سازماني

تعريف، طراحي و پياده‌سازي معماري سازماني در يك سازمان توسط تيمي مركب از مهارت‌هاي مختلف صورت مي‌گيرد. تيم بايد توانايي و اختيار تصميم‌گيري در حوزه‌هاي مختلف معماري سازماني را داشته باشد. تصميم‌هاي معماري‌گونه، مشخصات كلي مولفه‌هاي فناوري اطلاعات در سازمان از ابعاد برنامه‌هاي كاربردي، زيرساخت‌هاي ارتباطي و بسترهاي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري را مشخص مي‌كند. از اين رو تيم معماري سازماني بايد مهارت‌هاي متنوعي در حوزه‌هاي معماري كسب و كار، تحليل استراتژيك، معماري سيستم‌هاي اطلاعاتي، معماري بسترهاي سخت‌افزاري، معماري بسترهاي نرم‌افزاري، معماري شبكه و امنيت، مديريت پروژه و مديريت تغيير را در اختيار داشته باشد. معماران با تجربه روش‌ها و متدولوژي‌هاي تعريف، طراحي و پياده‌سازي معماري‌ها را به خوبي مي‌شناسند. معماران داراي صلاحيت، كه دوره‌هاي آموزشي معماري سازماني را گذرانيده‌اند، فرآيند طراحي و پياده‌سازي معماري را با استفاده از دانش و تجربه خود تسهيل مي‌نمايند.

استفاده از ابزار مناسب در معماري سازماني انعطاف‌پذيري را به همراه خواهد داشت.

براي اينكه معماري سازماني مفيد بوده و ارزش مناسبي را براي سازمان ايجاد نمايد، ايجاد، نگهداري و پياده‌سازي آنها بايد به صورت موثر توسط ابزارهاي مناسب و منطبق بر يك چارچوب منطقي و علمي صورت گيرد. در جريان طراحي و برنامه‌ريزي معماري سازماني مدل‌هاي متنوعي در حوزه‌هاي كسب و كار، فرآيندها، داده‌ها، سيستم‌هاي اطلاعاتي، بسترهاي سخت‌افزاري، بسترهاي نرم‌افزاري و زيرساخت ارتباطي ايجاد مي‌شوند. توليد و مديريت اين مدل‌ها نيازمند استفاده از يك ابزار نرم‌افزاري مناسب است. ابزار مذكور ضمن نگهداشت هر مدل، ارتباط آنها را با ساير مدل‌ها برقرار نموده و امكان به‌روزساني و نگهداشت مداوم معماري را فراهم مي‌نمايد. مدل‌هاي توليد شده در جريان طراحي معماري سازماني از خروجي‌هاي ارزشمند معماري به شمار مي‌روند و تنها در صورت استفاده از يك ابزار نرم‌افزاري مناسب مي‌توان معماري را با كيفيت مناسبي پياده‌سازي نمود.

نيازها، محرك‌ها و اصول كسب و كار شكل‌دهنده معماري هستند.

در برنامه‌ريزي و طراحي معماري سازماني توجه به نيازها، محرك‌ها و اصول كسب و كار ضروري است. معماري بايد در راستاي برآوردن نيازهاي استراتژيك و عملياتي كسب و كار شكل گيرد. این معماري سازمان را نسبت به ارائه واكنش‌هاي مناسب به محيط توانمند سازد و معماري بايد پاسخگوي اصول حاكم بر كسب و كار سازمان باشد. این امر بايد پاسخ‌هاي روشني به نيازهاي استراتژيك و عملياتي كسب و كار داشته باشد و تصميم‌هاي معماري‌گونه بايد به شكلي اتخاذ شوند تا نيازهاي اساسي كسب و كار برآورده شوند.

ديدگاه‌ كسب و كار محور به جاي ديدگاه فناوري محور

در طراحي معماري سازماني و اصول معماری سازمان بايد تمركز اصلي بر فرآيندها و فعاليت‌هاي كسب و كار باشد. فناوري تنها توانمندساز كسب و كار بوده و جهت پشتيباني از آن به كار گرفته مي‌شود. در تعيين مشخصات فناوري بايد همواره به شيوه‌هاي مناسب انجام كسب و كار توجه شده و فناوري به گونه‌اي تعيين گردد تا امكان انجام كسب و كار به بهترين شيوه ميسر باشد. در تصميم‌هاي فني كه براي طراحي معماري اتخاذ مي‌شود همواره بايد به اصول و نيازمندي‌هاي كسب و كار توجه داشت.

دیدگاهی بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی با * علامت گذاری شده اند