ویژگی های مالک محصول
ویژگی های مالک محصول : برگرفته از کتاب مدیریت محصول چابک با اسکرام (Agile Product Management with Scrum)
انتخاب مالک محصول مناسب برای هر پروژه اسکرام بسیار مهم است. مالکان محصول موفق دارای ویژگی های مشترکی هستند که برخی از آنها در ادامه بیان شده است. از آنجایی که مالک محصول یک نقش جدید است، افراد اغلب برای تبدیل شدن به یک مالک محصول موفق، به زمان و حمایت نیاز دارند. یک چالش اساسی در این میان یافتن افرادی با دانش و تجربه لازم برای پذیرش این نقش است.
رویایی و انجام دهنده
نویسنده جاناتان سویفت اظهار می دارد: “بصیرت هنر دیدن چیزهای نامرئی است.” مالک محصول یک رویاپرداز است که می تواند محصول نهایی را تصور کند و بینش را با سایر اعضای تیم به اشتراک بگذارد. صاحب محصول همچنین انجام دهنده ای است که چشم انداز را تا پایان کامل می بیند. این امر شامل توصیف نیازمندی ها، همکاری نزدیک با تیم، پذیرش یا رد نتایج کار، و هدایت پروژه با ردیابی و پیشبینی پیشرفت آن است. به عنوان یک کارآفرین، صاحب محصول خلاقیت را تسهیل می کند.
رهبر و بازیکن تیم
جک ولش، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سابق جنرال الکتریک میگوید: «رهبران خوب یک چشمانداز ایجاد میکنند، چشمانداز را بیان میکنند، مشتاقانه صاحب چشمانداز میشوند و بیوقفه آن را به اتمام میرسانند». مالک محصول چنین رهبری است. به عنوان فردی که مسئولیت موفقیت محصول را بر عهده دارد، مالک محصول برای همه افرادی که در تلاش برای توسعه محصول هستند راهنما بوده و اطمینان می دهد که تصمیمات سخت گرفته می شود. به عنوان مثال، آیا تاریخ راه اندازی باید به تعویق بیفتد یا باید کارکردهای کمتری توسعه یابد؟ در عین حال، مالک محصول باید یک بازیکن تیمی باشد که به همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم اسکرام پایبند باشد، اما هیچ اختیار رسمی برای اعمال قدرت بر آنها نداشته باشد.
ماهیت دوگانه صاحب محصول به عنوان یک رهبر و بازیکن تیم، خط مشی سختی است. مالک محصول به هیچ وجه نباید تصمیمات را دیکته کند، اما در عین حال مالک محصول نیز نباید بلاتکلیف باشد یا از سبک مدیریت آزادانه استفاده کند.
در عوض، فرد باید به عنوان یک الهام بخش برای تحقق نوآوری در محصول عمل کند، پروژه را هدایت کند و به دنبال اجماع گروهی در فرآیند تصمیم گیری باشد. تصمیم گیری مشترک در مورد محصول، موفقیت تیم را تضمین می کند، خلاقیت و دانش تیم را افزایش می دهد و منجر به تصمیم گیری بهتر می شود. کار به این روش مستلزم تسهیل گری و حوصله است زیرا اعضای تیم اغلب قبل شکل گیری ایده از میان دیدگاه های مختلف، ابتدا باید با بحث کنند.
کارآفرین تیمی
ما گاهی اوقات روی یک فرد به عنوان یک کارآفرین موفق یا رهبر برجسته تمرکز میکنیم. به عنوان مثال بیل گیتس، استیو جابز و دیگر رهبران مشهور همگی به عنوان کارآفرینان نابغه شناسایی می شوند. لیکن در واقعیت، تعداد بسیار کمی از نوآوریها هستند که توسط یک نفر به تنهایی محقق می شوند و حتی اگر مالک محصول فرد نوآوری باشد، همچنان به تیمی نیاز دارد تا محصول را محقق کند. هیچ نابغه کارآفرینی نمی تواند همه تصمیمات درست را به تنهایی بگیرد. در واقع، تحقیقات علوم اعصاب نشان میدهد که حتی بهترین افراد واجد شرایط در شغل مناسب در مکان مناسب، میتوانند تصمیمهای اشتباه بگیرند، اگر آن شخص به تنهایی تصمیم بگیرد. در واقع خرد گروهی بر درخشش فردی ارجحیت دارد.
مذاکره کننده و ارتباط گیرنده
صاحب محصول باید یک ارتباط گیرنده و مذاکره کننده موثر باشد. فرد با طرف های مختلف از جمله مشتریان، کاربران، توسعه و مهندسی، بازاریابی، فروش، خدمات، عملیات و مدیریت ارتباط برقرار می کند و با آنها هماهنگی لازم را انجام می دهد. مالک محصول صدای مشتری است که نیازهای مشتری را شناسایی می کند و شکاف بین افراد فنی و افراد کسب و کار را پر می کند.
توانمند و متعهد
مالک محصول باید از اختیارات کافی و سطح مناسبی از حمایت مالی برای راهبری تلاشهای توسعه و همسو کردن ذینفعان برخوردار باشد. یک مالک توانمند محصول برای تضمین حیات محصول طی فرآیند توسعه ضروری است. مالک محصول باید اختیار تصمیم گیری مناسب را داشته باشد – از یافتن اعضای تیم مناسب تا تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کارکرد محصول باید در کدام نسخه ارائه شود. این مالک باید شخصی باشد که بتوان به او بودجه ای سپرد و در عین حال توانایی ایجاد محیط کاری را داشته باشد که خلاقیت و نوآوری را پرورش دهد. مالک محصول باید به تلاش برای توسعه و تحقق محصول متعهد باشد. یک مالک موفق، دارای اعتماد به نفس، مشتاق، پرانرژی و قابل اعتماد است.
در دسترس و شایسته
مالک محصول باید در دسترس و شایسته باشد. مالک محصول بودن معمولاً یک شغل تمام وقت است. مهم است که به مالکان محصول زمان کافی داده شود تا به طور پایدار مسئولیت های خود را انجام دهند. اگر فرد بیش از حد کار کند، پیشرفت پروژه آسیب می بیند و محصول حاصل ممکن است پایین تر از حد مطلوب ظاهر شود.
داشتن صلاحیت کافی معمولاً مستلزم درک دقیق مشتری و بازار، اشتیاق شناسایی تجربه کاربری و توانایی برقراری ارتباط با نیازمندی ها، مدیریت بودجه، هدایت پروژه توسعه و راحت بودن کار با یک تیم هماهنگ و خودکنترل است.